یک کارآفرین خیلی خوب می داند، که شروع کردن همیشه سخت است. قدم برداشتن به سمت آینده ای نامعلوم و دنبال کردن خواست های قلبی مان، چقدر می تواند ترس داشته باشد. هرچقدر این “شروع کردن” بزرگ تر باشد، ادامه کار هم سخت تر خواهد بود. در راه کارآفرینی باید ساختن را کوچک شروع کنیم و با گام های کوچک به سوی بهتر شدن حرکت کنیم.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
Lean startup (نوپای ناب) در حقیقت روشی است برای توسعه محصول و کسب و کار (به ویژه برای استارتاپ ها) که برای نخستین توسط اریک ریس (Eric Ries) کارآفرین آمریکایی به شکل امروز معرفی و مطرح شد. فلسفه آن بر چرخه ی تکرار شونده ای استوار است که در آن از ایده به ساخت محصول، از محصول به جمع آوری داده و اندازه گیری، و از داده های به دست آمده به یادگیری می رسیم. هرچند مفهوم lean startup از تجربه های مربوط به شرکت های دانش بنیان و فناورانه در آمریکا شکل گرفته، اما این روزها هر شخصی، تیمی و یا سازمانی که به دنبال معرفی محصولی جدید به بازار است از مفاهیم و راهکارهای آن بهره می گیرد.
استارتاپ ها نسخه های کوچک از کمپانی های بزرگ نیستند؛ طرح ها و نقشه های وزین و بزرگ نیستند و در نهایت استارتاپ هایی موفق می شوند که به سرعت از شکستی به شکستی دیگر حرکت می کنند، مدام خودشان را با واقعیات تطبیق می دهند، دائما محصولشان را بازتولید می کنند و با یادگیری از مشتریانشان پیوسته ایده اولیه شان را بهبود می دهند. در تمام این پروسه باید تلاش کنیم فیدبک و بازخورهای مشتریان را جمع آوری کنیم تا در نهایت با محصولی که دیگران نمی خواهند روبرو نباشیم.
متد و روش Lean (در لغت به معنای لاغر!) سه اصل کلیدی دارد:
نخست،به جای صرف ماهها برنامهریزی و تحقیق، کارآفرینان میپذیرند هر آنچه که در روز اول دارند یک سری از فرضیات تست نشده است، به بیان سادهتر حدسهای خوب. پس به جای نوشتن طرح کسبوکاری پیچیده،بنیان گذاران فرضیات خود را در چارچوبی که "بوم مدل کسبوکار" نامیده میشود خلاصه میکنند. اساسا بوم مدل کسبوکار دیاگرامی است که نشان میدهد یک شرکت چگونه برای خود و مشتریانش ارزش ایجاد میکند.
دوم، استارتاپهای ناب از رویکرد «از ساختمان بیرون بزنید» که مشتریسازی خوانده میشود استفاده می کنند. فرضیههای خود را تست کنند. آنها بیرون رفته و از کاربران، خریداران و شرکای تجاری احتمالی درباره همهی اجزای مدلکسبوکار خود بازخورد میگیرند، از جمله درباره ویژگیها محصول، قیمتگذاری، کانالهای توزیع، و استراتژیهای مقرون به صرفه جلب مشتری. تاکید روی چالاکی و سرعت است: شرکتهای جدید بهسرعت کمینه محصولات پذیرفتنی خود را آماده میکنند و بلافاصله بازخورد مشتریان را میگیرند. سپس با اسفاده از دادههای مشتریان برای بازبینی مفروضات خود، شروع میکنند به بازگشت دوباره، تستکردن محصول ارایهشده بازطراحی شده و ایجاد اصلاحات بیشتر (تکرارها) یا ایجاد تغییرات بنیادین (چرخشها) روی ایدههایی که کار نمیکنند.
سوم، استارتاپهای ناب چیزی را که «ساخت چابک محصول» خوانده میشود و ریشه در صنعت نرمافزار دارد را مشق می کنند. ساخت چابک محصول دست در دست همراه با مشتری سازی کار می کند. برخلاف چرخههای عادی سالانه ساخت محصول که دانستهها درباره مسائل مشتریان و نیازهای محصول را از پیش فرض میکنند، ساخت چابک با ساخت محصول به شکل تکرارشدنی و تدریجی، زمانها و منابع تلفشده را حذ ف میکند. ساخت چابک فرآیندی است که با آن استارتاپها کمینه محصولات پذیرفتنی را برای تست کردن میسازند.
شرکت ها 20 سال گذشته را با کاهش هزینه ها ، صرف بالا بردن بهره وری کرده اند ولی تمرکز بر بهبود مدل های کسب و کار کنونی شرکت حقیقتاً دیگر کافی نیست. تقریباً همه شرکت های بزرگ می دانند که بایستی بطور پیوسته به نو آوری پرداخته تا با تهدیدات بیرونی رو به افزایش دست و پنجه نرم کنند. برای اطمینان از پیروزی و رشد، این شرکت ها نیاز دارند که ساخت مدل های کسب و کار جدید را ادامه دهند. این چالش به ساختار سازمانی و مهارت های جدید نیازمند است.
منبع:
کتاب نوپای ناب
دومان سلطانی
ثبت نام و عضویت میز کار